دبرا مکگوئر (Debra MaCguire) خالق ظاهر و پوشش 6 شخصیت معروف سریال “Friends” است. این شخصیتها تیپ و پوشش یک نسل را تحت تاثیر قرار دادند. در این گفتگو دبرا مکگوئر از روند ورودش به صنعت مد و نوع پوشش شخصیتهای سریال صحبت میکند.
دبرا مکگوئر: سریال “Friends” از اولین پروژههایی است که من به عنوان طراح لباس آن را انجام دادم. دستیار خالق سریال مارتا کافمن (Marta Kauffman) ما را به گونهای هدایت میکرد که بتوانیم کلمات را با تصویر هماهنگ کنیم. این مورد توجه به بخش تولید طراحی و هماهنگی همه المانها را شامل میشود. نکتهای که وجود داشت لزوم هماهنگی بصری این شش شخصیت با همدیگر بود.
فشار زیادی بود که لباس شخصیتها به صورت لباسهای روزمره و عادی آن دوران باشد، اما من موافق این موضوع نبودم. من فکر می کردم ما نیاز به نشانههایی داریم تا مخاطب با شرایط زندگی شخصیتها آشنا شود و با آنها ارتباط برقرار کند. این با واقعیت همخوانی نداشت که “مانیکا” در آن آپارتمان هیجانانگیز زندگی کند که اکثر جوانان آن دوره در چنین آپارتمانهایی زندگی نمیکردند. بنابراین در بخش “لایف استایل” و یا “سبک زندگی” من سعی کردم پا فراتر بگذارم، به طوری که هنوز هم الهام بخش هستند. به عنوان مثال من برای “جویی” که در آن بازه زمانی یک بازیگر بیکار بود یک کت مردانه چرم از “آرمانی” انتخاب کردم که مطمئنا خرید چنین کتی برای او در آن شرایط مالی امکان پذیر نبود اما کتهایی که به طور معمول وجود داشت و تهیهاش برای او باورپذیرتر بود از پارچههایی استفاده شده بود که نوع شخصیت او را بیان نمیکرد.
طراحیهای من در همه موارد شخصیت محور است. بنابراین من برای هر شخصیت یک پالت رنگ در نظر گرفتم. رنگهایی که با توجه به شخصیت مانیکا در نظر گرفتم مشکی، خاکستری، سفید و سرخ مایل به قرمز بود. پالت رنگ لباسهای ریچل از سبزها و آبیها تشکیل شده بود. در مورد پسرها من برای آنها انواع بافتها را در نظر گرفتم. “چندلر” پیراهنهای مردانه کلاسیک و راه راه میپوشید. “جویی” اما شخصیتی بود که کتهای چرمی و بعدها سویشرت مردانه و لباسهایی با پارچه چِنیل. شخصیت “فیبی” در لباسهایش در زمانهای متفاوت از الگوی خاصی پیروی میکرد.
از دیگر مواردی که با آن مواجه بودیم به روز بودن با استایل آن زمان بود که تبدیل به یکی از مهمترین موارد شده بود. در سال 1994 که سریال شروع شد بیشتر لباسها به صورت گشاد و بزرگتر از سایز اصلی افراد بود، ایدهی من این بود که برای متمایز کردن شخصیتها از مد روز برای دخترها استفاده نکنم. لباس دخترها بیشتر جذب تن بود و در بعضی قسمتها پوشیده نبود. آن هم در زمانی که مردم تیشرت تنگ و جذب نمیپوشیدند.
دبرا اضافه می کند: بیشتر از 20 سال از انتشار اولین قست این سریال میگذرد ولی همچنان به همان اندازه تازه و نو است. چند سال پیش در روز کریسمس با ریچارد باکلی (Richard Buckley) از طریق پیام صحبت میکردم. ریچارد به این نکته اشاره میکرد که با تام فورد (Tom Ford) طراح لباس مشهور مشغول تماشای “Friends” بودند. او اعتقاد داشته که طراحی لباس در این سریال به خوبی کار شده است. و این باعث خوشحالی است.
من هنوز هم از جوانان درباره اینکه کجا میتوانند لباسها را خریداری کنند ایمیل دریافت می کنم. آنها “Friends” را به تازگی پیدا کردهاند و تماشا میکنند. من به خیلی از آنها چنین جوابی میدهم: “شما میتوانید از فروشگاه پارچه فروشی محلهی خودتان تهیه کنید و به دست خیاط خود بسپارید. در غیر اینصورت شما نمیتوانید چنین لباسهایی را پیدا کنید.”
قبلترها افراد عموما در مورد لباسهای “ریچل” میپرسیدند. اما این روزها بیشتر از “مانیکا” میپرسند. این برای من خندهدار است چون هیچ موقع درباره شلوارها و یا تیشرتهای او از من نمیپرسیدند. چرا که او یک آشپز بود و لباسهایش واقعگرایانه و بدون پیچیدگی بود. به نظر من همیشه تمرکز زیاد بر شخصیتها در گسترش مد و پوشاک در قشر خاصی تاثیر گذار بوده است. به عنوان مثال لباسهای “فیبی” با آن طرحهای چاپی درهم و برهم و روی هم لباس پوشیدن سالهاست که شیوه لباس پوشیدن کولیها است. و همینطور تیپ پروفسور گونه “راس” هم زیاد رایج شده.
من از وقتی یادم میاد همیشه یه دفتر طراحی و نقاشی داشتم چه وقتی بچه بودم چه وقتی الان که دفترم نرم افزارهای طراحیه. ما بین همه کلاس های تابستونی که می رفتم ورزش جای به خصوصی تو فعالیت های تفریحیم داشت. از ژیمناستیک گرفته تا شنا و الان هم که سنگنوردی جایگاه ویژه ای تو قلبم داره. علاقه به فشن و در کنار دنیای رنگ ها، استایل ها از چیزهای دیگه ای هست که دنبال کردنش برام لذت بخشه.
باحال بود استایلاشون با اینکه اصلا سریالشو دوست ندارم